اشک در چشمان من طوفان غم دارد
خنده بر لب میزنم تا کس ندان حال مرا
در گلستان خیالم ندهد هیچ گلی بوی تورا
تو گل ناز منی از دور میبوسم تو را
رفاقت قصه ای تلخ است که از نامش گریزانم